تغییر برای برابری: آغاز استفاده از دستبندهاي الكترونيكي براي شوهران آزار رسان نشان دهنده ي يك جنبش رو به رشد در تركيه در برابر قتل هاي ناموسي است.
"زن بودن" در تركيه به معني زندگي با تناقضات متعدد است. از يك سو حق راي در سال 1934، پيشتر از بسياري از كشورهاي اروپايي به زنان ترك واگذار شد و شرايط آنها به مراتب بهتر از وضعيت خواهران آن ها در سراسر جهان اسلام بوده است. امروزه توريست هاي غربي اغلب تعجب خود را از ديدن زنان فعال و سخنور در تمام حوزه هاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي اظهار مي كنند. اما از سوي ديگر قسمت تيره تري در اين داستان وجود دارد كه در حال حاضرآشكارا مورد مباحثه و اعتراض قرار گرفته است: "خشونت خانگي"...
"سيلان سوسيال"، 19 ساله و مادر يك دختربچه بود. نام او به تركي به معني "غزال" است. او توسط خويشاوندان نزديك خود مورد تعقيب قرار گرفت. گناه نابخشودني او ازدواج بدون اجازه و تاييد والديناش بود. پس از اين كه شوهرش او را رها كرد، نداشتن هيچ محل ديگري براي رفتن او را وادار به بازگشت به خانه ي پدرياش كرد و در حالي كه اعضاي خانواده در اتاق نشيمن منتظر بودند توسط برادرش كشته شد. پدر او چندين بار به اتاق سركشي كرد تا بررسي كند چرا قتل او آنقدر طول كشيده است.
اين پرونده در تركيه يك نقطه ي عطف بود. پليس به جاي تنها دستگيري كسي كه ماشه را كشيده است - رويه اي كه تا كنون برقرار بوده است- تمام 6 نفر اعضاي خانواده را بازداشت كرد. اين مي تواند سرآغاز تاسيس نمونه اي براي حوادث آتي باشد. از آنجا كه اغلب پسران زير سن قاوني به عنوان آلت دست در قتل هاي سازمان يافته مورد استفاده قرار مي گيرند پس از اين خانواده ها بايد در مورد استفاده از افراد جوان تر خانواده تجديد نظر كنند.
البته تمام زناني كه به عنوان دفاع از شرافت خانواده مجازات مي شوند كشته نمي شوند، بسيار ديگري از آن ها تشويق به خودكشي مي شوند. به خصوص در استان "بتمن"، در قسمت كمتر توسعه يافته اي در جنوب شرقي كشور ميزان خودكشي زنان به طور غير معمولاي بالا است. شايع ترين روش خودكشي آنها حلق آويز كرن است. بسياري از اين موارد "خودكشي هاي شرافتمندانه" هستند كه در آن زنان براي اتمام زندگي خود به منظور جلوگيري از بازداشت شدن پدران، برادران، عمو و يا داييهاي خود تحت فشار هستند.
آيا حوادث خشونت آميز در تركيه عليه زنان در حال افزايش است؟ يا ما نهايتا در حال دريافت تصوير شفاف تري از اتفاقاتي هستيم كه مدت هاست در بطن جامعه ي تركيه جريان دارد؟
وزارت دادگستري به تازگي اعلام كرده است كه گزارشهاي خشونت عليه زنان به 1,400 درصد افزايش داشته است.
در ماههاي اخير رسانه هاي چاپي و تصويري در تركيه در حال پرداختن به داستان هاي دنباله دار در مورد خشونت خانگي هستند: "مردي كه جلوي چشم فرزنداناش به همسر سابق خود شليك كرد"، "شوهران آزار رساني كه به قصد كشتن برگشته اند"، "دوست پسر يا نامزدهايي كه نميتوانند بيرون افتادن از يك رابطه را ببخشند و به دنبال انتقام گيري هستند".
هر روز حادثهاي جديد، هر كدام هولناك تر از قبلي، اتفاق ميافتد. زن جواني در يك ايستگاه اتوبوس در "قونيه" بر اثر ضرب و شتم شديد دوست پسرش در حال خونريزي رها شد. چهرهي "عايشه پاسالي" با كبوديها و زخمهاي روي صورتاش تبديل به يك نماد شده است. او با وجود تقاضاهاي مكرراش از دولت براي تحت محافظت قرار گرفتن، توسط شوهر سابقاش در خيابان كشته شد. "هاتيچه فيرات"، يك زن 19 سالهي ديگر پس از فرار با دوست پسرش توسط برادر معشوقاش كشته شد. در حاليكه مردان خانوادهي او از شركت در مراسم تشييع جنازهي او امتناع كردند، زنان خانواده تابوت او را بر دوش گرفتند. آنها گفتند: "مردها او را كشتند، و ما اجازه نميدهيم آنها او را دفن كنند".
در حاليكه اين وضعيت بسيار دلسرد كننده است، با اين وجود يك واكنش در حال رشد و جنبشاي خودجوش براي توقف اين وضعيت نيز وجود دارد.
امروزه عموما اذغان ميشود كه خشونت عليه زنان تنها به چند خانوادهي تحصيل نكرده در مناطق پرت و توسعه نيافته منحصر نميشود. از همه مهمتر، تا به امروز به طور عمده اينطوردر نظر گرفته ميشد كه چنين مواردي يك "مسئلهي خانوادگي" است. اگر مردي همسر خود را مورد ضرب و شتم قرار ميداد اين مشكل شخصي آنها قلمداد ميشد. حالا اين فرضيه كاملن غلط و بيارزش شده است. هر روز شخصيت هاي مردمي و شناخته شدهي بيشتري به اين نتيجه ميرسند كه اعلام كنند خشونت خانگي يك مسئلهي همگاني است و همهي ما به عنوان يك جامعه بايد در اين مسئله دخالت كنيم.
فاطمه ساهين، وزير خانواده و سياستهاي اجتماعي اعلام كرده است كه شوهران آزاررسان به وسيله ي دستبندهاي الكترونيكي از خانواده دور نگه داشته خواهند شد. گروهي ازمردان در استان شرقي "وان" راهپيمايي بزرگي را در اعتراض به خشونت مردان سازماندهي كردند. سخنران گروه اعلام كرد: "ما از وجود مرداني كه به زنان حمله ميكنند و اين كار را به نام مرد بودن انجام مي دهند شرمگين هستيم".
دانشجويان دانشگاهها در خيابانها راهپيمايي ميكنند، سازمان هاي فعالان زن در حال جمع آوري امضا هستند. فعالان از طريق وبلاگها، وبسايتها، مجلات، نشريات غيررسمی، اعضاي هيئت منصفه و نشستها و كنفرانسها صداي خود را بالا ميبرند، خوانندگان به افتخار زناني كه قربانيان كشتارها هستند كنسرت اجرا مي كنند، نويسندگان و شاعران آشكارا با كلمات و نوشته هايشان خشونت را محكوم ميكنند و با اين وجود اين همه كافي نيست. مگر اين كه ما روش تربيت پسرانمان را تغيير دهيم و عقايد مبتني بر برتري آنها بر دختران را كنار بگذاريم، جز اين كه ما مادرها از رفتار با پسرانمان به عنوان سلطان خانه دست بكشيم، هيچ چيز كافي نخواهد بود.
منبع: گاردین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
بنا به احترام به آزادی بيان, نظرات بدون تاييد ثبت ميشوند.